Thursday, July 14, 2011

به ياد عزت الله سحابي

ای خزان های خزنده
 در عروق سبز باغ
کین چنین سرسبزی ما
 پایکوبان شماست
از تبار دیگریم و از بهار دیگریم
می شویم آغاز
از آنجایی که پایان شماست

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی



مراسم چهلمین روز درگذشت مهندس عزت الله سحابی وهاله سحابی

مراسم گرامی داشت چهلمین روز درگذشت مهندس عزت الله سحابی وهاله سحابی پنجشنبه بيست و سوم تیرماه درمنزل سحابی ها در لواسان با حضور شخصیتهای ملی مذهبی وسیاسی از جمله آقایان عبدالله نوری، کرباسچی و نیز تعداد کثیری ازعلاقمندان ایشان برگزار شد. از جمله سخنرانان این مراسم سوسن شریعتی و حجت الاسلام انصاری راد رئیس کمیسیون اصل نود مجلس ششم بودند. پس از سخنرانی ها نماز جماعت و نیایش برگزارشد. این مراسم طبق روال گذشته با حضورنیروهای انتظامی در محل برگزاری مراسم همراه بود.






Thursday, June 16, 2011

گزارشی از مراسم یادبود شهید هدی صابر در مسجد اعظم قلهک

مشاهدات عینی من از مراسم شهید هدی صابر در مسجد اعظم قلهک که به مانند گذشته با حضور نیروهای امنیتی و انتظامی برگزار شد. حضور سنگین نیروهای امنیتی کاملا قابل ملاحظه بود، به طوری که در کل مسیر خیابان دولت (کلاهدوز) ما بین کیکاووس (نعمتی) تا خیابان شریعتی و همچنین شریعتی از مترو قلهک تا بالاتر از سینما فرهنگ نیروهای انتظامی مستقر شده بودند. در عین حال خبری از نیروهای لباس شخصی و افراد دیده شده در مراسم های قبلی با یونیفورم زرد، نبود. مراسم تا ساعت 4.30 بدون هیچ گونه درگیری در حال برگزاری بود و افراد اعم از زن و مرد با لباس سیاه در حال ورود و یا خروج به مسجد مشاهده می شدند. نیروهای یگان ویژه در مدرسه راهنمایی مفتح نزدیک به مسجد اعظم قلهک مستقر شده بودند و در بیشتر کوچه ها و فرعی های خیابان دولت زنجیره ای از سربازان نیروی انتظامی حضور داشتند به طوری که در وهله اول به چشم نمی آمدند.

Sunday, April 3, 2011

دروغ ۱۳ به نام "اینترنت ملی" و گاف جرس و العربیه


خبر راه‌اندازی "اینترنت ملی" از شهریور ۱۳۹۰ دروغ ۱۳ (۱ آوریل) است که سایت کمترین بر اساس خبرهایی از صدا و سیما مرکز فارس و خبرگزاری فارس منتشر کرد و به سرعت به عنوان یک خبر در کلیه سایتهای خبری مثل راه سبز و العربیه بازتاب پیدا کرد بدون آنکه از صحت و درستی آن اطمینان حاصل کنند. از آن جهت است که خبرگزاری مثل بی بی سی فارسی یا سایت کلمه هر خبری را تا زمانی که سایت و منبع موثقی تائید نکرده باشد روی خروجی خود قرار نمی دهند تا شرافت ژورنالیستی خود را لکه دار نکنند. شرافتی که جرس و العربیه متاسفانه بارها با خبرهای غیرموثق خود آن را لکه دار کردند. 

متن اصلی خبر را در زیر بخوانید.

تقی پور: پهنای باند اینترنت صد برابر می شود
دوشنبه ، 16 اسفند 1389 ، 18:01

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات وعده داد پهنای باند اینترنت در کشور برای هر کاربر صد برابر شود.
به گزارش واحد مرکزی خبر، رضا تقی پور در حاشیه نشست هم اندیشی و راهبردی طرح ملی خرید اعتباری (میزان) در مرکز همایش های بین المللی سازمان صداوسیما، در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه در این نشست گفته شد 18 ماه دیگر ثبت نام این طرح از طریق اینترنت ملی خواهد بود گفت: توضیحی که این مسئول داد در باره دسترسی به فیبر نوری است.
وی افزود: با اجرای این طرح که یکی از مراحل اصلی شبکه ملی اطلاعات است، فیبر نوری را به در منازل و محله های کسب و کار، بنگاه ها، شرکت ها و موسسات دولتی خواهیم رساند.
تقی پور گفت: معنی این کار این است که پهنای باند موجود همان طور که معاون اول رئیس جمهور گفت، به صد برابر برای هر کاربر افزایش می یابد.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات افزود: طبیعتاً کاربردهای بیشتری که الان به دلیل محدودیت های پهنای باند مشکل داریم، در آن شبکه قابل ارائه خواهد بود.
تقی پور در پاسخ به این سوال که این پهنای باند چه زمانی افزایش می یابد گفت: مرحله اول آن 18 ماه دیگر است که هسته اولیه یا مرحله اول دسترسی شبکه فیبر نوری به در منازل بتواند آغاز به کار کند.

Sunday, March 13, 2011

از تظاهرات خیابانی تا اعتصابات سراسری

می گویند انسان عاقل (مؤمن) از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؛ ولی ما بارها گزیده شدیم! باید باور کنیم که دیگر تظاهرات میلیونی 25 خرداد در مسیر امام حسین تا آزادی امکان پذیر نیست! این مسیر نزدیک به دو سالی که از جنبش می گذرد، صحنه اعتراضات ما بود، اما الان حکومت خشن ترین تجهیزات و امکانات را در این مسیر بکار گرفته، استفاده از ساختمان  های دولتی برای استقرار نیروها سرکوبگر (وزارت کار در آزادی، سفارت آمریکا در طالقانی، ورزشگاه شیرودی در مفتح و...) دوربین های مخفی کار گذاشته شده در طول مسیر، بازداشتگاه های مخفی فراوان، بهره گیری از خط BRT برای جابجایی نیروهای سرکوب و ... از معایب این مسیر هست. اگر به گذشته نگاه کنیم همه اعتراضات حداقل بعد از روز قدس  به صورت پراکنده بود، حتی تظاهرات روز عاشورا. پس باید از فکر تظاهرات میلیونی 25 خرداد خارج بشویم و واقع بینانه به قضیه نگاه کنیم. خوشبختانه مردم در این مدت با تظاهرات پراکنده و برق آسا آشنا شده اند و سریع  با پیدا کردن همدیگر یک تجمع تشکیل می دهند.

خوشبختانه تشکیلات راه سبز امید که میرحسین موسوی سال گذشته از آن گفته بود تشکیل شد، و از 25 بهمن تا به امروز تقریبا کارنامه قابل قبولی ازخودش به جا گذاشته، اگر چه می تواند فعالیت بهتری داشته باشد. اما من یه عنوان یک عضو کوچک از این جنبش احساس می کنم این تشکیلات به یک برنامه هدفمند، مداوم و برنامه ریزی با انعطاف بیشتر نیاز دارد.

یکی از برنامه هایی که این تشکیلات برنامه ریزی کرد، تظاهرات خیابانی است، اما به نظر می رسد باید با یک برنامه ریزی دقیق و استفاده به موقع از زمان و مکان اعتراضات را گسترده تر کرده تا با فرسایش نیروهای سرکوبگر، مردم را به سمت اعتصابات سراسری تشویق کرد. اردشیر امیرارجمند، مشاور موسوی در کنفرانس خبری خود در پاریس گفته بود که تظاهرات خیابانی تنها راه اعتراض نیست و باید به دنبال راه‌های جدیدی مانند اعتصاب، تحصن و مقاومت مدنی بود و مطالبات حداقلی مشترک را هم مد نظر داشت. اما  به نظر می رسد همه اینها نیازمند یک برنامه ریزی دقیق و تمرین هست. مردم ما هنوز با اعتراضاتی مانند اعتصاب و یا نافرمانی مدنی آشنا نیستند، و نمی توان یک شبه به چنین شیوه های اعتراضی دست یافت؛ اما باید گام به گام به سمت آن حرکت کرد. از قدیم گفته اند، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود...

پیشنهاداتی برای تظاهرات پراکنده در چهارشنبه سوری

برای مراسم چهارشنبه سوری که آخرین سه شنبه اعتراضی هم هست، می توان تمامی شهرهای ایران را دعوت به تظاهرات و در تهران نیز20 نقطه را برای تجمع مشخص کرد، اما ابتدا حرکت جدید ارزیابی شود که آیا پراکندگی موثر خواهد بود یا نه؟ دوم اینکه اعتراضات را به محلات و مناطقی که هیچ وقت اعتراضی در آن نبوده کشاند، مخصوصا شرق و جنوب تهران.

از مزایای گسترش نقاط برای تظاهرات این است که به پخش شدن و پراکندگی نیروهای سرکوبگر در 20 نقطه شهر منجر می شود که همین حضور و پراکندگی، امکان حمایت نیروهای سرکوبگر را نسبت به هم کمتر می کند و اگر این راهپیمایی در زمان اوج ترافیک یعنی ساعت 5-4 عصر برگزار شود، دیگر امکان تردد نیروها نزدیک به صفر خواهد شد و امکان سرکوب  فقط منحصر به همان نیروهایی همان خواهد بود که قبلا در مناطق مستقر شده اند.  در عین حال جمعیت خاموشی که در مناظق مختلف حضور دارند و معمولا حاضر نیستند در این تجمعات شرکت کنند ناخواسته وارد بازی می شوند. مزیت دیگر جلب توجه افرادی است که همیشه دور از ماجرا بوده اند. شاید خیلی از خانواده های سنتی و مذهبی که دسترسی یه اینترنت و ماهواره ندارند و اخبار را از صدا و سیما یا روزنامه ها پیگیری می کنند، اگر نیروهای ضد شورش را در خیابان محل سکونت خود ببینند برایشان سوال پیش می آید که حضور این نیروها برای چیست؟! نظر یکی از خوانندگان یادداشت صمیمانه با سردار* در وبسیات الف: "کاملا درست گفتید من و همسرم دیروز برای خرید بیرون رفته بودیم و با مشاهده  این صحنه ها همسر من که از قضایا بی اطلاع بود کنجکاو شد که از ماجرا سر در بیاورد آن هم به نحوی که تقریبا حق را به مخالفان میداد"

خیلی از افراد برای اینکه تظاهرات نسبت به محل زندگی آنها دور است و یا نسبت به مناطق دیگرشناخت ندارند، حاضر به ریسک نمی شوند. اما اگر تظاهرات پراکنده باشد خیلی از این افراد حتی برای تماشا هم که شده از خانه خود بیرون می آیند و گشتی در محل می زنند و اگر شرایط را مناسب ببینند چه بسا به معترضین بپیوندند، در عین حال اگرهم مشکلی پیش بیاید به خانه نزدیک خواهند بود و لذا با اطمینان خاطر بیشتری حضور پیدا می کنند.

اما از آنجا هیچ کاری بدون عیب نخواهد بود، به سبب گستردگی مناطق امکان اینکه تظاهرات در خیلی از جاها شکل نگیرد، دور از انتظار نخواهد بود، اما همین حضور سنگین نیروی نظامی در سطح بیشتری از شهر برای ما یک پیروزی خواهد بود. 

یکی ازعلل موفقیت تظاهرات عاشورا پراکندگی آن بود، نیروها در مناطق مختلف سرگردان شده بودند و قادر نبودند جمعیت را کنترل کنند! و شاید یکی از دلایلی که حکومت مجبور شد به خشونت دست بزند،  ناتوانی در کنترل این پراکندگی تظاهرات بود. دلیل دوم حضور جمعیت خاموش بسیار بود که برای گرفتن نذری یا تماشای مراسم عزاداری بیرون بودند! روز عاشورا اگر چه تبلیغ زیادی بر علیه جنبش شد اما من خودم به عینه شاهد بودم چه کسانی که از معتمدین محل بودند، روز عاشورا از نیروهای نظامی و لباس شخصی کتک خورده بودند و یا مراسم عزاداری هیئت هایشان را بر هم زده بودند، آنها به چشم خود دیدند حرفهایی که در صدا و سیما گفته می شود، دروغ است! و همین افراد در محل و مسجد سخنگوی جنبش شدند. یا تظاهرات شب تاسوعا که از جماران شروع شد و تا نزدیکی تجریش ادامه پیدا کرد، که اعتراضی پراکنده ولی برق آسا بود. چرا که مردم در جماران جمعیتی حدود 300 نفر را شامل می شد اما وقتی  به خیابان نیاوران رسید و شعار داد، جمعیت خاموشی را که در خیابان بود به خود ملحق کرد و یک تظاهرات حداقل هزار نفری به راه انداخت.

اعتراضات روزانه تا شب عید و در ایام عید

شاید هیچ چیز بدتر از آماده باش  مداوم  برای یک سرباز نباشد آن هم در تعطیلات! پس باید تا قبل از تعطیلات عید نهایت استفاده را برد. اگر روز اول عید یک فراخوان برای قدم زدن و پیاده روی در سطح شهر داده شود، با ترسی که حکومت دارد فضا را قطعا پادگانی خواهد کرد و ما بدون هیچ گونه درگیری، از تعطیلات و پیاده روی  روز اول عید لذت خواهیم برد.

همچنین اگر بعد از تظاهرات چهارشنبه سوری، اعتراضات روزانه و پراکنده را در ایام عید هم ادامه دهیم، اگر راهپیمایی هم انجام نشود، اولا نیروها دچار فرسایش می شوند و دوم اینکه افرادی که از شهرستان به تهران می آیند و فضای نظامی شهر را ببینند حتما نگران خواهد شد و در عین حال سوالات بیشماری به ذهنشان خطور خواهد کرد.

تظاهرات روزانه اگر حتی بدون انجام یک تجمع هم باشد، باز به نفع ماست چون نیروها به حد کافی درگیر و خسته می شوند و احتمالا بعد از چندین روز تظاهرات  روزانه، می توان یک تظاهرات رسمی و گسترده تر اعلام کرد تا از خستگی نیروها بیشترین استفاده را برد. یادمان نرود اولین هفته از راهپیمایی های بعد از انتخابات که هر روز از ساعت 3 عصر به بعد برگزار می شد، در اوج گرما بود و واقعا سخت. اما چون برای همه هدف مهمتر بود، خستگی را به جان خریدند. اما نیروهای سرکوبگر که تمام این مدت در حال آماده باش بودند با لباس های سیاه در گرمای آفتاب کاملا خسته وعصبی شده بودند!! یادم هست که بارها با اعتراض به مردم می گفتند چه می خواهید؟ بروید دیگر خسته مان کردید!! این خستگی و عصبانیت ها هم به نفع ما خواهد بود و تا حدودی تمرد و عدم دستور پذیری و کارآیی پایین نیروها و ... در پی خواهد داشت.

ادامه تظاهرات و شروع اعتصابات سراسری

اما درحال حاضر و در شرایطی که هر روز وضع اقتصادی بدتر می شود، بهترین راه اعتراضی برگزاری تظاهرات با شعارهای اقتصادی است. شعار با موضوع دمکراسی و آزادی با قشر متوسط رو به پایین جامعه چندان سرو کاری ندارد؛ مثلا شعاری مثل "رفراندوم رفراندوم؛ این است خواست مردم" برای یک خانواده ساده و فقیر جامعه اصلا معنا ومفهومی ندارد، چرا که آنان هیچ درکی از رفراندوم ندارند! اما شعار اقتصادی در حمایت از حقوق پایمال شده کارمندان، کارگران، معلمان، رانندگان و دیگر اقشار جامعه مثل، "یارانه ها چی شده خرج فلسطین شده یا خرج بسیجی شده"  شعاری هست که همه متوجه آن می شوند و برای عموم قابل فهم و قابل درک تراست. در این حالت مغازه داران و فروشندگان و یا مردمی که در مسیر شاهد شعارها هستند تا حدودی با شعارها همذات پنداری می کنند،  و احتمالا نگاه و دیدشان نسبت به مطالبات جنبش بهتر خواهد شد!

بی تردید زمانی که شعارها صورت اقتصادی پیدا کند، و طرح این مسئله که اعتراض به گرانی جزو حقوق اولیه مردم است و یا برگزاری راهپیمایی مسالمت آمیز جزو حقوق اولیه آنهاست، کمک می کند که سطح آگاهی مردم نیز افزایش یابد؛ متاسفانه مردم هنوز نمی دانند که چه حقوقی دارند و اینکه طرح این مطالبات از حقوق اولیه آنهاست. و یا اعتصاب که یک نافرمانی مدنی است و درهمه دنیا مردم برای گرفتن حقوق اولیه خود از آن استفاده می کنند و تا زمان دستیابی به نتیجه نیز دست از اعتصاب نمی کشند.

به نظر می رسد باید برخی از این نافرمانی های مدنی را تمرین کرد. گاه می توان آن را از خانه و یا محل کار شروع کرد، تحریم و نگاه نکردن برنامه‌ها صدا و سیما، تحریم و نخریدن کالاهای تبلیغ شده در تلویزیون دولتی یا شرکتهای وابسته به سپاه و دولت، شعار نویسی بر روی اسکناس و اموال دولتی، دیر پرداختن قبوض آب، برق و گاز و ... از نافرمانی های مدنی است که می توان با تمرین به دست آورد. همانطور که شعار و تکبیر گفتن شبانه پیش از هر راهپیمایی در ذهن مردم نهادینه شد، این را هم می توان به مردم آموخت و تمرین کرد، تا زمانی که مردم به آن کاملا آشنا شوند. سپس می توان اعتصابات را کلید زد شاید چندین بار هم شکست بخوریم ولی پیروزی از آن ماست.

می گویند، جهان عرصه عبرت آموزی است، شکست اولین گام پیروزی است.

دیدگاه دو نویسنده حامی  و منتقد دولت از پادگانی شدن شهر در سه شنبه های اعتراض

*یادداشتی با عنوان "صمیمانه با سردار" در وبسایت الف متعلق به احمد توکلی 

حضور تقریبا انبوه برادران ضدشورش بهت آور است. در چهره تک تک اتوبوس سواران همراه خود دقت می کنم، احساسی آمیخته با تعجب، بهت، نگرانی و وحشت به وضوح نمایان است.... و من ناراحت تر به خاطر انبوه مسافرانی که در اتوبوس ها و تاکسی هایی مشابه، با انبوهی از نگرانی و تحلیل ها و تفاسیر متفاوت، امشب به خانه می روند و فضای خانه های شهر را عوض می کنند.


یادداشتی با عنوان "مرده که ترس ندارد!" از وبسایت مهدی خزعلی

مروز یکی از روحانیون میهمان من بود، خاطره ی دوران کودکی با عمویش را می گفت، وقتی عزیزی از بستگان فوت کرده بود و این کودک می ترسید، عمویش به او گفته بود: "محمد جان؛ مرده که ترس ندارد، از زنده باید ترسید!"
می گفت: حکایت حال ماست، مگر نمی گویند جنبش سبز مرده است، پس چرا اینقدر می ترسند؟ چرا هر سه شنبه تهران حکومت نظامی می شود؟ این همه لشکر برای مردگان صف آرایی می کنند؟! دیدم راست می گوید، مرده که ترس ندارد!

Sunday, February 27, 2011

هموطن من درد مشترکم، مرا فریاد کن

من که به سبب جبر جغرافیایی در شهری به نام تهران که پایتخت ایران است، به دنیا آمدم از همین جا فریاد سر می دهم که: ای هموطن ترک، لر، کرد، بلوچ، گیلک، مازندرانی، ترکمن، سیستانی، عرب و ... مرا ببخشید اگر ناخواسته وارد بازی حاکمان شدم و خودم را پایتخت نشین و شما را شهرستانی خطاب کردم و لطیفه ها و طنزهایم شما را تحقیر کرد. من از شما پوزش می خواهم.

من در نظام جمهوری اسلامی رشد کرده ام! پدران و مادران ما و همه کسانی که این نظام را پایه گذاری کردند، در پی آزادی، دموکراسی، برابری حقوق زن و مرد، برابری قوم ها، آزادی دین، احترام به نظرات مخالف، برای بهتر زیستن، با هم بودن و در عین حال چند صدایی، برای عشق، برای ایران و وطن ... بودند. اما به یکباره همه چیز عوض شد! همه امور بو و رنگ دیگر به خود گرفت. آزادی سرکوب شد، دموکراسی، غرب زدگی خوانده شد، نابرابری، برابری تلقی شد، حاکمان قوم ها را به سخره گرفتند، دیدگاه مخالف اعدام شد، و چند صدایی به تک صدایی رسید، عشق، هوا و هوس توصیف شد، ایران یکپارچه از هم پاشیده شد و وطن دیگر وطن نشد.

30 سال حاکمان کشور تاختند و ساختند آنچه را که میخواستند، با دین مردم را فریفتند و آن را بازیچه خود قرار دادند تا بی هراس بتازند، بدرند  وبا ریش و دکمه های بیخ گلو چسبیده­ ی خود، نردبان قدرت و ثروت را یک شبه بالا رفتند و با ریا، دروغ و چاپلوسی مسئولیت های متعددی گرفتند. هر که را کمترین اعتراضی و نقدی کرد، برچسب دشمنی و براندازی زدند و معترض و منتفد را حبس، شکنجه و یا اعدام کردند. اینان با حربه دین قانون را زیر پا گذاشتند و کم کم قانون و قانون مداری فراموش شد. حاکمانی که با دروغ، دزدی و ریا حکمرانی می کردند، به مردم خود نیز دروغگویی، حقارت، و رشوه گیری آموختند.

اما چطور جمهوری اسلامی 30 سال توانست حکومت کند و کسی دم بر نیاورد؟ ظاهرا برگ برنده جمهوری اسلامی تنها یک چیز بود: جدایی همه شهروندانش از هم و تغییر شعار از همه با هم، به شعار همه با من!
جدایی خانواده ها از هم، جدایی اندیشه از هم، جدایی خاطره ها، جدایی مردم، جدایی دین ها از هم، جدایی اقوام ایرانی، و اکنون که جدایی ایران از دنیا. همه چیز خودی و غیر خودی شد، همه جا رنگ سیاه و سپید گرفت، و رنگ خاکستری حذف شد تا مبادا سیاه و سپید را با هم پیوند زند. از این جدایی ها مشکلات دیگری به وجود آمد که دیگر مجال فکر کردن به وطن را نمی داد و حاکمان به راحتی حکمرانی کردند. وقتی همه را جدا کردند، دبگر ما نبودیم و همه من شده بودیم؛ اعتمادی نبود. همه همیدگر را به چشم دشمن می نگریستیم و نگران که مبادا رنگ سیاه و سپیدمان را بفهمند و یا جزو آن من ها نباشیم.

واقعا این شعر کشیش مارتین نیمولر وصف حال ماست:

اول آمدند سراغ کمونیست‌ها،
و من اعتراض نکردم چون کمونیست نبودم.
بعد آمدند سراغ اعضای اتحادیه‌های کارگری،
و من اعتراض نکردم چون عضو اتحادیه کارگری نبودم.
بعد آمدند سراغ یهودی‌ها،
و من اعتراض نکردم چون یهودی نبودم.
بعد آمدند سراغ من،
و کسی نمانده بود که اعتراض کند.

اما زمانی که همه تنها شدند و همه امیدها نا امید شده بود و شکافها روز به روز عمیق تر می شد، مردانی آمدند از دیار آذربایجان و لرستان و چون کوه ایستادند در مقابل یک نظام مستبد تا  "کرامت انسانی را پاس بدارند" و همگان را نوید دهند به سوی "تغییر برای برابری". آمده بودند نه به عنوان "رهبر" بل به عنوان همراهان و همگامان مردم، با هم جنبشی را بنا نهادند "سبز" که نه سیاه بود و نه سپید؛ سبزی که جایگزین خاکستری شد تا سیاه و سپید را در هم آمیزد. همچون نهالی جوانه زد و سر آمدن زمستان را نوید داد. جنبشی که همه ایران و ایرانیان را فرا می خواند برای پایان 30 سال استبداد، دیکتاتوری، غارت و چپاول ثروت مردم. جنبشی که برای زندگی کردن آمده است اما نه با اندیشه شهادت و شهید پروری! آمده تا عشق و آزادی را معنا کند و بگوید که همه مردم ایران از حقی یکسان برخوردارند، حق انتخاب دین، حق تحصیل به زبان مادری، حق فعالیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، حق آزادی قلم و بیان، تساوی زن و مرد، حق زندگی کردن با هرعقیده و دین.

با رشد نهال سبز جنبش، شکاف بین حاکمیت و مردم عمیق تر شد و دیکتاتور هر روز تنها و تنهاتر می شود. برای  ممانعت از این شکاف و گسست از بصیرت، وحدت و همراهی سخن می گویند و خوب می دانند پیروزی حتی با مزدوران فدایی شان، تفنگ، چماق، زندان، تبعید، شکنجه و تجاوز به چنگ نخواهد آمد و باز هم سقوط در انتظار آنان خواهد بود.

اینک این دو عزیز ما در حبس هستند از نوع خانگی! و ما را فرا می خوانند برای آزادی و رهایی. بیایید دوباره ما شویم و همه یکصدا آزادی را فریاد بزنیم، برای رهایی عزیزان و وطن از چنگ استبداد. من از تمام اقوام که 30 سال حکومت استدادی توانست مارا از آنها جدا کند عذرخواهی میکنم. از همه آنها چه ترک، لر، کرد، بلوچ، گیلک، مازندرانی، ترکمن، سیستانی، عرب و ... می خواهم که صدای ما را بشنوند و عذر ما را پذیرا باشند.

اکنون من به عنوان یک جوان که ساکن تهران هستم از تو جوان ایرانی که ساکن هر شهر دیگر ایرانی  تقاضای کمک دارم. بیایید بازی کثیفی را که جمهوری اسلامی شروع کرد را ما تمام کنیم، که مارا با سیاست سر و کاری نیست و؛ جاي مردان سياست بنشانيم درخت تا هوا تازه شود. بیایید این جبر جغرافیایی را از بین ببریم تا هر روز حسرت نخوریم که چرا باید در ایران به دنیا می آمدیم؟ بیاید کاری کنیم که روزی فرزندانمان از به دنیا اومدن در ایران احساس افتخار کنند، همان حسی که یک آمریکایی، اروپایی و یا شرق آسیایی دارد. تنها به تاریخ چند هزار ساله خودمان افتخار نکنیم، بلکه به اکنون ایران نیز افتخار کنیم. بیایم بذر عشق و دوستی را از همین امروز بکاریم که در آینده نه چندان دور به جای کینه و نفرت، عشق و دوستی برداشت کنیم. تمامی شهدای این جنبش همگی از نسل ما هستند، نسلی که اکنون بیش از هر چیز نیاز به عشق و زندگی دارد تا سیاست. پس بیایید من جوانی را که به دلایلی در ایران به دنیا آمدم و به همان دلایل هم در تهران، یاری کنید که توان پیروزی بدون حضور شما جوانان ایرانی وجود ندارد و بی گمان پیروزی زمانی شیرین خواهد بود که با حضور همه ما باشد.

بیایید شجاعت و شهامت پوزش و بخشش  یکدیگر را داشته باشیم، من مطمئن هستم هنوز راهی هست که بعد از 30 سال این بداخلاقی ها و کج خلقی های همدیگر را ببخشیم و همه را دوباره کنار خود داشته باشیم. من به عنوان جوان ایرانی از همه کسانی که به هموطنان خود بد کرده اند و اکنون به جنبش پیوسته اند، می خواهم که مستقیما از آنها عذر خواهی کنند که مردم ایران قلبی به وسعت اقیانوس دارند و همچنان می بخشند کسانی را که شجاعت عذر خواهی داشته باشند.

Wednesday, January 26, 2011

پشت پرده سکته کروبی چه بود؟

خبری که امروز به طور ناگهانی کل فضای خبری اینترنت را تحت تاثیر قرار داد، خبر سکته مهدی کروبی از معترضان به نتیجه انتخابات ایران بود که خوشبختانه پس از ساعاتی این خبر از سوی ایشان تکذیب و اعلام شد که به سلامت در منزل بسر می برند.

این خبر را برای اولین بار سایت ندای انقلاب با ۳ عکس از مهدی کروبی در بستر بیماری منتشر و البته بعد از مدتی این خبر را از روی سایت خود حذف کرد.به نظر می رسد این یک پروزه برای تضعیف سازی روحیه جنبش سبز از طرف سپاه پاسداران و ارتش سایبری ایران طرح ریزی شده بود که خوشبختانه در این پروژه هم شکست خوردند.

*اما پروژه چگونه برنامه ریزی شده بود؟*
ابتدا سایت ندای انقلاب این خبر را بر روی خروجی خود با ۳ عکس از مهدی کروبی در بستر بیماری قرار داد بلافاصله برای اینکه خبر را را رسمیت بیشتری بدهند سایت اصلی سحام نیوز(sahamnews.org) را از دسترس خارج و سایت دیگری با دومینی نزدیک به سحام نیوز (sahamnew .org) را طراحی و راه اندازی کردند و تعدادی از اعضای ارتش سایبری در بالاترین لینک هایی با عنوان سکته کردن و بستری شدن مهدی کروبی در CCU را با آدرس جعلی سحام نیوز به اشتراک گذاشتند. در نگاه اول پس از وارد شدن به این سایت کسی متوجه ساختگی بودن آن نمیشد. اما پس از آن که سایت های خبری و هوادار جنبش سبز این خبر را در سایت و بلاگ های خود به اشتراک گذاشتند، رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی این خبر را تکذیب کرد، و سایت آینده در خبری با عنوان ماجرای سکته کروبی چه بود؟ عکس ها را متعلق به ۱۰ سال قبل و مربوط به دوران ریاست وی در مجلس ششم دانست. سایت های دیگر هم ساختگی بودن سایت سحام نیوز و از دسترس خارج شدن سایت اصلی را اعلام کردند. در نتیجه این خبررسانی، سایت ساختگی به سرعت از دسترس خارج و سایت سحام نیوز مجددا فعال شد.



پشت پرده سکته کروبی چه بود؟
*اما سایت سحام نیوز جعلی را چه کسی طراحی کرده بود؟*
با عکس این سایت جعلی و خبر مربوط به بستری شدن مهدی کروبی در CCU ، کسانی که با سایت سحام نیوز آشنا بودند، میتوانستند متوجه جعلی بودن ان به دلایل زیادی بشود. اما نکته جالب خبر عکس مهدی کروبی در بستر بیماری است که لینک این تصویر با ای پی آن درج شده نه اسم دومین. اگر ای پی این عکس را در مرورگر وارد کنید شما را به سایت جوان آنلاین روزنامه رسمی سپاه پاسداران مرتبط می کرد! می شد فهمید این سایت به دست اعضای سایت جوان آنلاین طراحی شده که توانسته اند عکس را در سرور خود آپلود نمایند! اما نکته جالب دیگر آنکه خبر بستری شدن مهدی کروبی در سایت جوان آنلاین که عکس آن مربوط میشود به لینکی از سایت ندای انقلاب که اولین سایتی بود که این خبر را اعلام کرد.

به نظر می رسد این پروژه توسط ارتش سایبری سپاه چنان به سرعت و ناشیانه انجام گرفته که در تمام مسیر ردپایی از خودشان در سایت ها قرار داده اند. و چیزی جز از دست دادن نیروهای خودی در بالاترین و دیگر سایت ها برای آنها عایدی نداشت.

و مکروا و مکرالله واله خیرالماکرین ”
بعضی از کم خردان تنک مایه درباره دیگران مکر و خدعه به کار می برند ولی خدای مهربان حیله آنان را به خودشان بر می گرداند و خداوند بهترین مکر کنندگان است.