Sunday, March 13, 2011

از تظاهرات خیابانی تا اعتصابات سراسری

می گویند انسان عاقل (مؤمن) از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؛ ولی ما بارها گزیده شدیم! باید باور کنیم که دیگر تظاهرات میلیونی 25 خرداد در مسیر امام حسین تا آزادی امکان پذیر نیست! این مسیر نزدیک به دو سالی که از جنبش می گذرد، صحنه اعتراضات ما بود، اما الان حکومت خشن ترین تجهیزات و امکانات را در این مسیر بکار گرفته، استفاده از ساختمان  های دولتی برای استقرار نیروها سرکوبگر (وزارت کار در آزادی، سفارت آمریکا در طالقانی، ورزشگاه شیرودی در مفتح و...) دوربین های مخفی کار گذاشته شده در طول مسیر، بازداشتگاه های مخفی فراوان، بهره گیری از خط BRT برای جابجایی نیروهای سرکوب و ... از معایب این مسیر هست. اگر به گذشته نگاه کنیم همه اعتراضات حداقل بعد از روز قدس  به صورت پراکنده بود، حتی تظاهرات روز عاشورا. پس باید از فکر تظاهرات میلیونی 25 خرداد خارج بشویم و واقع بینانه به قضیه نگاه کنیم. خوشبختانه مردم در این مدت با تظاهرات پراکنده و برق آسا آشنا شده اند و سریع  با پیدا کردن همدیگر یک تجمع تشکیل می دهند.

خوشبختانه تشکیلات راه سبز امید که میرحسین موسوی سال گذشته از آن گفته بود تشکیل شد، و از 25 بهمن تا به امروز تقریبا کارنامه قابل قبولی ازخودش به جا گذاشته، اگر چه می تواند فعالیت بهتری داشته باشد. اما من یه عنوان یک عضو کوچک از این جنبش احساس می کنم این تشکیلات به یک برنامه هدفمند، مداوم و برنامه ریزی با انعطاف بیشتر نیاز دارد.

یکی از برنامه هایی که این تشکیلات برنامه ریزی کرد، تظاهرات خیابانی است، اما به نظر می رسد باید با یک برنامه ریزی دقیق و استفاده به موقع از زمان و مکان اعتراضات را گسترده تر کرده تا با فرسایش نیروهای سرکوبگر، مردم را به سمت اعتصابات سراسری تشویق کرد. اردشیر امیرارجمند، مشاور موسوی در کنفرانس خبری خود در پاریس گفته بود که تظاهرات خیابانی تنها راه اعتراض نیست و باید به دنبال راه‌های جدیدی مانند اعتصاب، تحصن و مقاومت مدنی بود و مطالبات حداقلی مشترک را هم مد نظر داشت. اما  به نظر می رسد همه اینها نیازمند یک برنامه ریزی دقیق و تمرین هست. مردم ما هنوز با اعتراضاتی مانند اعتصاب و یا نافرمانی مدنی آشنا نیستند، و نمی توان یک شبه به چنین شیوه های اعتراضی دست یافت؛ اما باید گام به گام به سمت آن حرکت کرد. از قدیم گفته اند، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود...

پیشنهاداتی برای تظاهرات پراکنده در چهارشنبه سوری

برای مراسم چهارشنبه سوری که آخرین سه شنبه اعتراضی هم هست، می توان تمامی شهرهای ایران را دعوت به تظاهرات و در تهران نیز20 نقطه را برای تجمع مشخص کرد، اما ابتدا حرکت جدید ارزیابی شود که آیا پراکندگی موثر خواهد بود یا نه؟ دوم اینکه اعتراضات را به محلات و مناطقی که هیچ وقت اعتراضی در آن نبوده کشاند، مخصوصا شرق و جنوب تهران.

از مزایای گسترش نقاط برای تظاهرات این است که به پخش شدن و پراکندگی نیروهای سرکوبگر در 20 نقطه شهر منجر می شود که همین حضور و پراکندگی، امکان حمایت نیروهای سرکوبگر را نسبت به هم کمتر می کند و اگر این راهپیمایی در زمان اوج ترافیک یعنی ساعت 5-4 عصر برگزار شود، دیگر امکان تردد نیروها نزدیک به صفر خواهد شد و امکان سرکوب  فقط منحصر به همان نیروهایی همان خواهد بود که قبلا در مناطق مستقر شده اند.  در عین حال جمعیت خاموشی که در مناظق مختلف حضور دارند و معمولا حاضر نیستند در این تجمعات شرکت کنند ناخواسته وارد بازی می شوند. مزیت دیگر جلب توجه افرادی است که همیشه دور از ماجرا بوده اند. شاید خیلی از خانواده های سنتی و مذهبی که دسترسی یه اینترنت و ماهواره ندارند و اخبار را از صدا و سیما یا روزنامه ها پیگیری می کنند، اگر نیروهای ضد شورش را در خیابان محل سکونت خود ببینند برایشان سوال پیش می آید که حضور این نیروها برای چیست؟! نظر یکی از خوانندگان یادداشت صمیمانه با سردار* در وبسیات الف: "کاملا درست گفتید من و همسرم دیروز برای خرید بیرون رفته بودیم و با مشاهده  این صحنه ها همسر من که از قضایا بی اطلاع بود کنجکاو شد که از ماجرا سر در بیاورد آن هم به نحوی که تقریبا حق را به مخالفان میداد"

خیلی از افراد برای اینکه تظاهرات نسبت به محل زندگی آنها دور است و یا نسبت به مناطق دیگرشناخت ندارند، حاضر به ریسک نمی شوند. اما اگر تظاهرات پراکنده باشد خیلی از این افراد حتی برای تماشا هم که شده از خانه خود بیرون می آیند و گشتی در محل می زنند و اگر شرایط را مناسب ببینند چه بسا به معترضین بپیوندند، در عین حال اگرهم مشکلی پیش بیاید به خانه نزدیک خواهند بود و لذا با اطمینان خاطر بیشتری حضور پیدا می کنند.

اما از آنجا هیچ کاری بدون عیب نخواهد بود، به سبب گستردگی مناطق امکان اینکه تظاهرات در خیلی از جاها شکل نگیرد، دور از انتظار نخواهد بود، اما همین حضور سنگین نیروی نظامی در سطح بیشتری از شهر برای ما یک پیروزی خواهد بود. 

یکی ازعلل موفقیت تظاهرات عاشورا پراکندگی آن بود، نیروها در مناطق مختلف سرگردان شده بودند و قادر نبودند جمعیت را کنترل کنند! و شاید یکی از دلایلی که حکومت مجبور شد به خشونت دست بزند،  ناتوانی در کنترل این پراکندگی تظاهرات بود. دلیل دوم حضور جمعیت خاموش بسیار بود که برای گرفتن نذری یا تماشای مراسم عزاداری بیرون بودند! روز عاشورا اگر چه تبلیغ زیادی بر علیه جنبش شد اما من خودم به عینه شاهد بودم چه کسانی که از معتمدین محل بودند، روز عاشورا از نیروهای نظامی و لباس شخصی کتک خورده بودند و یا مراسم عزاداری هیئت هایشان را بر هم زده بودند، آنها به چشم خود دیدند حرفهایی که در صدا و سیما گفته می شود، دروغ است! و همین افراد در محل و مسجد سخنگوی جنبش شدند. یا تظاهرات شب تاسوعا که از جماران شروع شد و تا نزدیکی تجریش ادامه پیدا کرد، که اعتراضی پراکنده ولی برق آسا بود. چرا که مردم در جماران جمعیتی حدود 300 نفر را شامل می شد اما وقتی  به خیابان نیاوران رسید و شعار داد، جمعیت خاموشی را که در خیابان بود به خود ملحق کرد و یک تظاهرات حداقل هزار نفری به راه انداخت.

اعتراضات روزانه تا شب عید و در ایام عید

شاید هیچ چیز بدتر از آماده باش  مداوم  برای یک سرباز نباشد آن هم در تعطیلات! پس باید تا قبل از تعطیلات عید نهایت استفاده را برد. اگر روز اول عید یک فراخوان برای قدم زدن و پیاده روی در سطح شهر داده شود، با ترسی که حکومت دارد فضا را قطعا پادگانی خواهد کرد و ما بدون هیچ گونه درگیری، از تعطیلات و پیاده روی  روز اول عید لذت خواهیم برد.

همچنین اگر بعد از تظاهرات چهارشنبه سوری، اعتراضات روزانه و پراکنده را در ایام عید هم ادامه دهیم، اگر راهپیمایی هم انجام نشود، اولا نیروها دچار فرسایش می شوند و دوم اینکه افرادی که از شهرستان به تهران می آیند و فضای نظامی شهر را ببینند حتما نگران خواهد شد و در عین حال سوالات بیشماری به ذهنشان خطور خواهد کرد.

تظاهرات روزانه اگر حتی بدون انجام یک تجمع هم باشد، باز به نفع ماست چون نیروها به حد کافی درگیر و خسته می شوند و احتمالا بعد از چندین روز تظاهرات  روزانه، می توان یک تظاهرات رسمی و گسترده تر اعلام کرد تا از خستگی نیروها بیشترین استفاده را برد. یادمان نرود اولین هفته از راهپیمایی های بعد از انتخابات که هر روز از ساعت 3 عصر به بعد برگزار می شد، در اوج گرما بود و واقعا سخت. اما چون برای همه هدف مهمتر بود، خستگی را به جان خریدند. اما نیروهای سرکوبگر که تمام این مدت در حال آماده باش بودند با لباس های سیاه در گرمای آفتاب کاملا خسته وعصبی شده بودند!! یادم هست که بارها با اعتراض به مردم می گفتند چه می خواهید؟ بروید دیگر خسته مان کردید!! این خستگی و عصبانیت ها هم به نفع ما خواهد بود و تا حدودی تمرد و عدم دستور پذیری و کارآیی پایین نیروها و ... در پی خواهد داشت.

ادامه تظاهرات و شروع اعتصابات سراسری

اما درحال حاضر و در شرایطی که هر روز وضع اقتصادی بدتر می شود، بهترین راه اعتراضی برگزاری تظاهرات با شعارهای اقتصادی است. شعار با موضوع دمکراسی و آزادی با قشر متوسط رو به پایین جامعه چندان سرو کاری ندارد؛ مثلا شعاری مثل "رفراندوم رفراندوم؛ این است خواست مردم" برای یک خانواده ساده و فقیر جامعه اصلا معنا ومفهومی ندارد، چرا که آنان هیچ درکی از رفراندوم ندارند! اما شعار اقتصادی در حمایت از حقوق پایمال شده کارمندان، کارگران، معلمان، رانندگان و دیگر اقشار جامعه مثل، "یارانه ها چی شده خرج فلسطین شده یا خرج بسیجی شده"  شعاری هست که همه متوجه آن می شوند و برای عموم قابل فهم و قابل درک تراست. در این حالت مغازه داران و فروشندگان و یا مردمی که در مسیر شاهد شعارها هستند تا حدودی با شعارها همذات پنداری می کنند،  و احتمالا نگاه و دیدشان نسبت به مطالبات جنبش بهتر خواهد شد!

بی تردید زمانی که شعارها صورت اقتصادی پیدا کند، و طرح این مسئله که اعتراض به گرانی جزو حقوق اولیه مردم است و یا برگزاری راهپیمایی مسالمت آمیز جزو حقوق اولیه آنهاست، کمک می کند که سطح آگاهی مردم نیز افزایش یابد؛ متاسفانه مردم هنوز نمی دانند که چه حقوقی دارند و اینکه طرح این مطالبات از حقوق اولیه آنهاست. و یا اعتصاب که یک نافرمانی مدنی است و درهمه دنیا مردم برای گرفتن حقوق اولیه خود از آن استفاده می کنند و تا زمان دستیابی به نتیجه نیز دست از اعتصاب نمی کشند.

به نظر می رسد باید برخی از این نافرمانی های مدنی را تمرین کرد. گاه می توان آن را از خانه و یا محل کار شروع کرد، تحریم و نگاه نکردن برنامه‌ها صدا و سیما، تحریم و نخریدن کالاهای تبلیغ شده در تلویزیون دولتی یا شرکتهای وابسته به سپاه و دولت، شعار نویسی بر روی اسکناس و اموال دولتی، دیر پرداختن قبوض آب، برق و گاز و ... از نافرمانی های مدنی است که می توان با تمرین به دست آورد. همانطور که شعار و تکبیر گفتن شبانه پیش از هر راهپیمایی در ذهن مردم نهادینه شد، این را هم می توان به مردم آموخت و تمرین کرد، تا زمانی که مردم به آن کاملا آشنا شوند. سپس می توان اعتصابات را کلید زد شاید چندین بار هم شکست بخوریم ولی پیروزی از آن ماست.

می گویند، جهان عرصه عبرت آموزی است، شکست اولین گام پیروزی است.

دیدگاه دو نویسنده حامی  و منتقد دولت از پادگانی شدن شهر در سه شنبه های اعتراض

*یادداشتی با عنوان "صمیمانه با سردار" در وبسایت الف متعلق به احمد توکلی 

حضور تقریبا انبوه برادران ضدشورش بهت آور است. در چهره تک تک اتوبوس سواران همراه خود دقت می کنم، احساسی آمیخته با تعجب، بهت، نگرانی و وحشت به وضوح نمایان است.... و من ناراحت تر به خاطر انبوه مسافرانی که در اتوبوس ها و تاکسی هایی مشابه، با انبوهی از نگرانی و تحلیل ها و تفاسیر متفاوت، امشب به خانه می روند و فضای خانه های شهر را عوض می کنند.


یادداشتی با عنوان "مرده که ترس ندارد!" از وبسایت مهدی خزعلی

مروز یکی از روحانیون میهمان من بود، خاطره ی دوران کودکی با عمویش را می گفت، وقتی عزیزی از بستگان فوت کرده بود و این کودک می ترسید، عمویش به او گفته بود: "محمد جان؛ مرده که ترس ندارد، از زنده باید ترسید!"
می گفت: حکایت حال ماست، مگر نمی گویند جنبش سبز مرده است، پس چرا اینقدر می ترسند؟ چرا هر سه شنبه تهران حکومت نظامی می شود؟ این همه لشکر برای مردگان صف آرایی می کنند؟! دیدم راست می گوید، مرده که ترس ندارد!